من محمد دره‌گرگی هستم


یکی از فریب‌خوردگان ضدانقلاب که به توابین پیوسته بود، از مسیح کردستان خواست تا خود را معرفی کند، شهید بروجردی با تبسّمی دلنشین در جوابش گفت: «من محمّد دره‌گرگی هستم خیلی‌ها به من می‌گویند میرزا محمّد».


 به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا) ، می‌دانست که مردم رنج‌کشیده کردستان سپر بلای ضدانقلاب شده‌اند و اگر موقعیّتی فراهم شود، زود به آغوش پرمهر نظام جمهوری اسلامی باز خواهند گشت؛ بنابراین همیشه تلاش داشت تا افراد فریب خورده و مظلوم را به نحوی با مسائل مختلف منطقه آشنا کند و راه حقیقت را به آنها نشان دهد.  سردار شهید « محمد بروجردی » بعد از چندین جلسه نصیحت و گفتگویی که با یکی از افراد فریب‌خورده داشت، باعث شد که آن فرد، توبه کند و راه حقیقت را بیابد. بعد از آشنا شدن به مسایل و روشن شدن چهره حقیقت برای او، این تواب با این جملات از شهید بروجردی تشکر کرد:  ـ تو روح مرا به کالبد مرده من بازگرداندی من در عین کفر، تو را دیدم و شناختم. تو خیلی راحت و سبک با من برخورد کردی، می‌خواهم بدانم که که کیستی؟ من بین مرگ و زندگی بودم؛ من غرق در دریای نیستی بودم تو دست نجاتی بودی که مرا ازین دریا بیرون کشیدی. من در ظلمت و تاریکی بودم و تو چراغ راه من شدی، امثال تو خیلی کم پیدا می‌شود اصلاً بگو که کیستی؟!  و برادر بروجردی با تبسّمی دلنشین در جوابش گفت:  من «محمّد دره‌گرگی» هستم خیلی‌ها به من می‌گویند «میرزا محمّد» در روستای دره گرگ هم به دنیا آمده‌ام؛ همین و بس!


به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا) ، می‌دانست که مردم رنج‌کشیده کردستان سپر بلای ضدانقلاب شده‌اند و اگر موقعیّتی فراهم شود، زود به آغوش پرمهر نظام جمهوری اسلامی باز خواهند گشت؛ بنابراین همیشه تلاش داشت تا افراد فریب خورده و مظلوم را به نحوی با مسائل مختلف منطقه آشنا کند و راه حقیقت را به آنها نشان دهد.


سردار شهید « محمد بروجردی » بعد از چندین جلسه نصیحت و گفتگویی که با یکی از افراد فریب‌خورده داشت، باعث شد که آن فرد، توبه کند و راه حقیقت را بیابد. بعد از آشنا شدن به مسایل و روشن شدن چهره حقیقت برای او، این تواب با این جملات از شهید بروجردی تشکر کرد:


ـ تو روح مرا به کالبد مرده من بازگرداندی من در عین کفر، تو را دیدم و شناختم. تو خیلی راحت و سبک با من برخورد کردی، می‌خواهم بدانم که که کیستی؟ من بین مرگ و زندگی بودم؛ من غرق در دریای نیستی بودم تو دست نجاتی بودی که مرا ازین دریا بیرون کشیدی. من در ظلمت و تاریکی بودم و تو چراغ راه من شدی، امثال تو خیلی کم پیدا می‌شود اصلاً بگو که کیستی؟!


و برادر بروجردی با تبسّمی دلنشین در جوابش گفت:

من «محمّد دره‌گرگی» هستم خیلی‌ها به من می‌گویند «میرزا محمّد» در روستای دره گرگ هم به دنیا آمده‌ام؛ همین و بس!